بنفشه متولی

متولد: 9/11/1365

ایران_آمل

کارشناسی هنر

شاخه هنری: نقاشی

 

نمایشگاه انفرادی:

۱۳۹۷، ترک، گالری ایسو، آمل

 

نمایشگاه گروهی:

۱۴۰۲, نمایشگاه گروهی مقیم در مچاله، گالری ایسو، آمل
۱۴۰۱,هشتمین سالگرد افتتاحیه ی فضای هنر معاصر ایسو،  گالری ایسو، آمل
۱۴۰۱,نمایشگاه گروهی مقیم در مچاله، گالری ایسو، آمل
۱۴۰۰, پروژه گفت و گویی برجاس، کوه مقدس، گالری ایسو، آمل
۱۴۰۰, پروژه گفت و گویی برجاس، گالری موتورخونه، شیراز
۱۴۰۰, نمایشگاه گروهی مقیم در مچاله، گالری ایسو، آمل
۱۳۹۹, پروژه گفت و گویی برجاس، دست نوشته ها، گالری ایسو آمل۱۳۹۹، پروژه های گفت و گویی برجاس، شهر به مثابه ی قبرستان، گالری ایسو، آمل

۱۳۹۹، هنر در قرنطینه، گالری ایوان، تهران

۱۳۹۹، پروژه های گفت و گویی برجاس، آنکه دوستت نیست حتما دشمن است، گالری ایسو_آمل

۱۳۹۸، پروژه های گفت و گویی  برچاس، کلکسیون درد، گالری ایسو، آمل

۱۳۹۸، پروژه های گفت و گویی برجاس، اتمیزه، گالری ایسو، آمل

۱۳۹۸، شرکت در نهمین سالانه هنر معاصر پرسبوک، سنگده، ساری

۱۳۹۸، بی ینال استغاله ، درسدرن، آلمان

۱۳۹۸، نمایشگاه گروهی آموزشگاه هنری مقیم در مچاله، گالری ایسو، آمل

۱۳۹۸، نمایشگاه گروهی آموزشگاه هنری مقیم در مچاله، گالری ایسو، آمل

۱۳۹۷، نمایشگاه گروهی آموزشگاه هنری مقیم در مچاله، گالری ایسو، آمل

۱۳۹۷، نمایشگاه گروهی آموزشگاه هنری مقیم در مچاله، گالری ایسو، آمل

۱۳۹۶، نمایشگاه هنرمندان نسل نو آمل، گالری زر، آمل

۱۳۹۶، نمایشگاه نقاشان آمل، گالری ایسو، آمل

۱۳۹۶، نمایشگاه گروهی آموزشگاه هنری مقیم در مچاله، گالری ایسو، آمل

۱۳۹۶، نمایشگاه طراحی تخصصی، گالری ایسو، آمل

۱۳۹۶، نمایشگاه گروهی هنرجویان دانشگاه نیما، اداره ارشاد، محمودآباد

۱۳۹۶، نمایشگاه گروهی آموزشگاه هنری مقیم در مچاله، گالری ایسو، آمل

۱۳۹۵، نمایشگاه گروهی_گالری ایسو_آمل

1395_نمایشگاه گروهی آموزشگاه هنری مقیم در مچاله، گالری ایسو، آمل

۱۳۹۵، نمایشگاه خودنگاره، گالری ایسو، آمل

۱۳۹۵، نمایشگاه گروهی آموزشگاه هنری مقیم در مچاله، گالری ایسو، آمل

۱۳۹۴، نمایشگاه گروهی آموزشگاه هنری مقیم در مچاله، گالری ایسو، آمل

 

نمایشگاه گردانی:

۱۳۹۶، نمایشگاه تصویرسازی، گالری ایسو، آمل

 

سایر فعالیت های هنری:

سه سال سابقه تدریس در مدارس و آموزشگاه

اتمیزه

زنانی که گرفتار حکم قانون و عجیب تر از آن محدودیت خانوادگی می شوند  .جامعه و قانون انها را از حداقل های حقوق مستقل انسانی محروم کرده اند؛ مواردی همچون حق طلاق ، اجازه ی لرزان اشتغال و لزوم اخذ رضایت نامه قانونی از شوهر جهت خروج از کشور و اگر کمی فقهی تر نگاه کنیم حتی اجازه ی خروج از منزل .  همچنین مواردی فرهنگی و اجتماعی ؛ مثل ضرب المثل هایی مانند “با لباس سفید به خانه شوهر رفتن و با لباس سفید خارج شدن” و یا “فرزند نمک زندگیست” و یا ” زن و شوهر دعوا کنند ابلهان باور کنند”اینها تنها نمونه های محدودی از مواردی است که در بستر یک زندگی مشترک و در کنار نابرابری های دیگر  او را به  انزوای فردی و اجتماعی می کشند . همین نگاه کلی باعث هراس این افراد از جدا شدن می گردد که سبب ماندن انها در یک زندگی عاری از احساس و صرفا بر اساس وظایف می گردد.

شهر به مثابه قبرستان

هر روز ناچار باشی جدار خشت بلورین را نرم کنی و از میان تودهٔ انبوه چسبناکی که خود را جهان گیتی می‌خواند راهی برای خود بگشایی، صبحگاهان گریزی نداشته باشی که با همان فضای چهارگوش همیشگی که نامش برایت تهوع‌آور و منزجرکننده است رودررو شوی؛ بااین‌حال چونان سگی دست‌آموز راضی و خشنودی: همه چیز و همه کس سر جای خودش قرار دارد، همان زن همیشگی در کنارت است، هر روز همان کفش‌های همیشگی‌ات را به پا می‌کنی و طعم گس خمیردندان همیشگی را مزمزه می‌کنی. همان خانه‌ها خودنمایی می‌کند. سرت را به‌سان گاو نری بی‌میل‌واشتیاق در حجم شفافی که در میانهٔ آن شیر و قهوه می‌نوشیم و روزنامه‌های‌مان را ورق می‌زنیم ــ تا بدانیم در جای‌جای و گوشه‌گوشهٔ این خشت بلورین چه گذشته است ــ فرو ببر. حاشا! انکار کن که عمل ظریف چرخاندن دستگیرهٔ در که قادر است همه چیز را عوض کند، تنها و تنها نیرویی سرد و بی‌رمق از واکنش‌های روزمره است. به امید دیدار، عزیزکم. روز خوش!

کلکسیون درد

تا چه اندازه زندگیِ انسان به اسناد و مدارک گره خورده است؟

ساختارِ تمدن، زندگی من را چه بخواهم و چه نخواهم به اسناد و مدارک وابسته کرده است. اما اینکه من تا چه اندازه زندگی خود را وابسته به آن می دانم چیزِ دیگریست!  این وابستگیِ شدید به ثبتِ وقایعِ کوچک،گاه تمامیِ ذهن را فقط بر یک بُعد از زندگی متمرکز می کند! بُعدی که همه ی ابعادِ دیگر را می بلعد. حکومت ها، ادیان و در آخر خانواده، همگی این بُعد را یکی از مهمترین، بزرگترین و زیباترین واقعه های زندگی جلوه می دهند. بطوری که انگار انسان، فقط برای یک یا چند کارِ کوچک زاده شده است!

مجموعه ترک

ما تصورمان  بر این است که گذشته را پشت سر نهادیم و آینده را در پیش رو داریم. ولی امروز تلقی من از زمان این است  ما آنچه را که میدانیم،  پیش روی خویش مینهیم و آنچه را نمیدانیم را پشت سر میگذاریم آنچه پیشروی تاریکیست چراغ است، آنچه پیش روی من است، دانایی من از تجربیات انسانی من است. گذشته پیش روی من است تا بار دیگر کودک شوم، و این چراغ من است ، گذشته ام میان همه تجربیاتم ترک میخورند

آنچه یافت می نشود!

اگر در مناطق مرطوب و پر پاران زندگی کنی به سادگی سماجت بی همتای خلقت به ادامه ی حیات خویش را خواهی دید؛ شاهد رشد و تکثیر گیاه حتی از لای ترک سیمان و موزاییک خواهی بود و به تو ثابت می شود چنانچه شرایط را حتی به اجبار و مصنوعی بوجود بیاوری می توان به راحتی از زایشگری حیات در جهت نیل به اهداف خودت استفاده کنی.
همین نگاه را در ایدئولوژی ها میتوان رصد کرد ؛ مثلا در جاهایی که با القای یک خصوصیت ساده ی انسانی و شکل دادن و ارتقای آن به سطحی مقدس شروع به استفاده از آن به نفع خود و مبانی ایدئولوژیک خود یا گروه و دسته ی خود میکنی.
زایندگی از خصوصیات مهم جنس زن می باشد و چنانچه چنین خصوصیتی تن پوش تقدس به تن نماید به دلیل سماجت حیات بهترین گزینه در جهت مصادره و تقلیل زن در حد زایشگری می باشد. چه اهرمی قوی تر از هدایت یک تفکر به اقبال جمعی یک جامعه؟ بی شک وقتی تفکری به لایه های ذهنی یک جامعه نفوذ کند دیگر نیازی به کنترل مدام که برای حاکمین بسیار پر هزینه و زمان بر می باشد نیست؛ پس به زایشگری زن شمایل تقدیس می دهند و هر آنچه هویت اوست را در زایشگری خلاصه می کنند و این تفکر را توسط دستگاه قدرتمند رسانه ای به لایه های ذهنی جامعه تزریق می کنند و پس از نفوذ؛ این خودِ مردم هستند که امر مقدس را تبدیل به اصول بی تغییر میکنند. چنین اتفاقی در دهه های اخیر بخصوص در سالهای دهه شصت خورشیدی در ایران افتاد و زنان یک نسل را به شکل کامل وقف در چنین زایندگیِ ابزاری نمود. زنانی با هویت ناقص که تنها می زایند و می زایند.