اَتُمیزه

پروژه های گفت و گویی بُرجاس/ “اَتُمیزه” /کیوریتور: حمید اسدزاده/22 آذر 1398/گالری ایسو

بیانیه کیوریتور/اَتُمیزه شدن هویت جمعی در ایران

اتم به اندازه ای کوچک است که با چشم دیده نمی شود ، این اصطلاح به هویت کوچک شده جامعه  ایرانی اطلاق می شود که از بند تاریخ طولانی خود جدا شده و زیستی سنتی خود را کنار زده اند ولی هیچ هویت جمعی جدیدی درآن طلوع نکرده است. هرگز جامعه ای را بدون افرادی که ، بحران شخصیتی دارند  نمیتوان تصور کرد، وقتی بحران ها شخصیتی در جامعه ای سیستماتیک می شود و جامعه ای بدون ترس امراض خود را ابراز می کند ، دروغگویی ، حسادت ، کنترل گری ، کینه توزی ، بی عاطفگی و سطحی بودن از مهم ترین علائم بیماری حاد اجتماعی می باشد که آشکارگی  خشونت ، امری طبیعی و روزمره می شود. به علت نبود سازمانهای مستقل فرهنگی و هنری ،آموزشی، نبود گفتگو در باب علوم انسانی و عدم پرداختن به هنر ، احزاب مستقل سیاسی ،رسانه های مستقل ، عدم رعایت قوانین کشور، قوانین اقتصادی و حقوق اجتماعی کار ، بحران محیط زیست و ….

هرج و مرج بدنه فرهنگی و اجتماعی ایران را در بر گرفته است ، و خشونت ارتباطی عاملی شده است تا انسانها در این مرز ،هر یک پاسخی خودخواهانه به کمبود های نامبرده  بدهند بدون اینکه مسوولیت کاری که کرده اند را بپذیرند ، انسان ها در این بی هویتی ،کوچک ،خودخواه، از هم گسیخته ،متظاهر ،منافع طلب و خشونت طلب می شوند ، و این عوامل ارتباط و مشارکت عمومی را تا پایین ترین سطح خود در سالهای اخیر کشانده است و بی اعتمادی اجتماعی در جامعه فراگیر شده است . این کوچک شدن فرهنگ اجتماعی به افراد تنها با روابط از هم گسیخته ،  از ما فردی تنها و غمگین ساخته است که من آن را اتمیزه شدن هویت جمعی نامیدم. در این پروژه هنرمندان سعی میکنند که در پی علت های این آسیب و زخم به صورت هنری بگردند تا نمایانگر گوشه ای از این بحران جامعه ایران باشند.

درباره پروژه/مصطفی معصومی

برخی تحلیلگران داخلی و خارجی باور دارند که جامعه ایرانی جامعه‌ای اتمیزه شده است، و برخی معتقدند که این اتفاق هنوز در جامعه ایرانی نیفتاده و برخی دیگر معتقدند که اتمیزه شدن نه در جامعه، بلکه در ساختار قدرت اتفاق افتاده است. برخی اتمیزه شدن جامعه ایرانی را به فال نیک گرفته و آن را مترادف با فرایند شهری شدن، تجدد و فردگرایی غرب دانسته اند و…
اَتمیزه شدن فرایندی ست که میتواند هر سه ساختار قدرت، روشنفکری و مردم را همزمان در برگیرد و گاه میتواند یک یا دو بخش از جامعه را در برگیرد. در این پروژه فرایند اَتمیزه شدن بوسیله حمید اسدزاده یعنی کیوریتور پروژه بعنوان یک ضرورت در جامعه معاصر ایرانی مطرح گردید و در عین حال هر یک از اعضای گروه بُرجاس بینش و خوانش های خود را در باب این موضوع به اثر تبدیل کردند. برخی از هنرمندان بُرجاس، اَتمیزه شدن را در ساختار ایدئولوژیک و نقش سازماندهیِ جامعه بوسیله ی ایدئولوژیست ها بررسی کردند و به چالش کشیدند. برخی دیگر از هنرمندان با نگاهی جزئی تر به مقوله ازدواج، خانواده و شکاف های ارتباطی میان اعضای خانواده ی ایرانی پرداختند. افراد دیگری نیز به نقش رسانه ها پرداختند و برخی به سراغ نقش آموزش و پرورش و مدارس در فرایند اَتمیزه شدن رفتند…

شکل گیری پروژه های بُرجاس محصول گفت و گو ها و بحث های پی در پی اعضای گروه است و تمامی افراد گروه در عین اینکه هرکدام فردیت و دیدگاه بخصوص خود را به موضوعات معاصر دارند، اهدافی اجتماعی و جمعی را دنبال می کنند. یکی از دلایلی که در این پروژه ها در عین حضور بیانیه کیوریتور هر کدام از آثار افراد دارای بیانیه ای مجزا هستند، نشان از توازن میان اهداف فردی و اجتماعی گروه است. در این گفت و گو ها که گاهاً چندین ماه زمان می برد، افراد گروه در باب موضوع مطرح شده که هربار میتواند توسط یکی از اعضای گروه مطرح گردد به اشتراکاتی میرسند. در واقع این گفت و گو های جمعی فرایند پیش تولید پروژه های بُرجاس را شکل می دهند.
بنابراین یکی از اهداف برگزاری این پروژه ها در درجه اول تمرین دموکراسی در قالب گروه است. یکی از دلایلی که در جامعه ی ایرانی کار گروهی به معنای واقعی کلمه اتفاق نمی افتد این است که افراد نمی توانند “آرمان های شخصی” خود را با دیگران به اشتراک بگذارند و هر فرد بدنبال تزریق آرمان خود به افراد دیگر است. تنها در صورتی افراد می توانند در کنار یکدیگر در عین اینکه فردیت های خود را حفظ کنند به سازش برسند که “هدفی اجتماعی” را دنبال کنند. بنابراین پروژه های بُرجاس در وُهله ی اول آرمان ها و اُتوپیاهای شخصی را به دلیل اینکه از بستر واقعی جامعه فاصله دارند و خواهان ایجاد تغییرات از بالا به پایین هستند را با حرکت گروهی و جایگزین کردن هدفی اجتماعی بجای اُتوپیای شخصی به چالش می کشد. پروژه “اتمیزه” 28 آذر 1398 در گالری ایسو بنمایش در آمد.